سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وایبر دوست داشتنی

نظر

با ارائه نسخه دسکتاپ توسط شرکت سازنده وایبر، حجم زیادی از ادارات به استفاده از نسخه مخصوص رایانه ‏این نرم افزار روی آوردند که قطعا این موضوع با توجه به وجود اطلاعات اساسی و طبقه بندی شده در سیستم ‏های ادارات می تواند خسارات غیرقابل جبرانی را بر پیکره سیستم دولتی وارد کند   ‎.‎

 

***طراح و مدیر شرکت وایبر مدیا یک صهیونیست به نام تالمون مارکو است‎ . .  .  

 

ادامه مطلب...


محدود نشو !

نظر

فیلبانان تنها با درک یک نکته و به شیوه ای بسیار ساده، فیل های عظیم الجثه را کنترل می کنند . وقتی فیل هنوز بچه فیل است یک پایش را با طناب محکمی به تنه درختی می بندند . بچه فیل هرچه تقلا می کند نمی تواند خودش را آزاد کند .

اندک اندک بچه فیل با این تصور عادت می کند که تنه درخت از او نیرومندتر است . هنگامی که بچه فیل بزرگ می شود و قدرت شگرفی می یابد، تنها کافی است ریسمانی نازک به دور پای فیل گره زده شود و به یک نهال کوچک بسته شود.

جالب اینکه فیل هیچ تلاشی برای ازاد کردن خودش نمی کند! گریه‌آور

همچون فیل ها، پای ما نیز اغلب اسیر باورهای شکننده اند، اما ازآنجا که در گذشته به قدرت تنه درخت عادت کرده ایم، شهامت مبارزه را نداریم . بی آنکه بدانیم تنها یک عمل متهورانه ساده . . . برای دست یافتن ما به موفقیت کافی است !مؤدب.

 

منبع : ماهنامه فرهنگی اجتماعی کوچه ما



بحث در این است که ما...

نظر

بحث در این است که ما ملل در حال رشد مردم ممالک دسته ی دوم که دیدیم سازنده ماشین نیستیم.

اما به جبر اقتصاد و سیاست و آن مقابله ی دنیایی فقر و ثروت بایست مصرف کنندگان نجیب و سر به راهی باشیم برای ساخته های صنعت غرب . یا دست بالا تعمیرکنندگانی باشیم قانع و تسلیم و ارزان مزد . . .

حرف در این است که ما نتوانسته ایم موقعیت سنجیده و حساب شده ای در قبال این هیولای قرون جدید بگیریم .

اگر آن که ماشین را می سازد ، اکنون خود فریادش بلند است و خفقان را حس می کند، ما حتی از اینکه در زی خادم ماشین در آمده ایم ، ناله که نمی کنیم هیچ، پز هم می دهیم .

و از این همه که برشمردیم یک بدیهی بدست می آید. این که ما تا وقتی تنها مصرف کننده ایم تا وقتی ماشین را نساخته ایم غرب زده ایم و خوشمزه اینجاست که تازه وقتی هم ماشین را ساختیم ، ماشین زده خواهیم شد !

 

قسمتهایی از کتاب  غرب زدگی -  جلال آل احمد ، توصیه می کنم حتما مطالعه کنید . . .

اگر خدا بخواد ادامه داره



یه روز یه . . .

نظر

یه روز یه ترک، اسمش ستار خان بود، شاید هم باقر خان..؛ خیلی شجاع بود، خیلی نترس..؛ یکه و تنها از پس ارتش حکومت مرکزی برآمد، جانش رو گذاشت کف دستش و سرباز راه مشروطیت و آزادی شد، فداکاری کرد، برای ایران، برای من و تو، برای اینکه ما یک روز در این مملکت آزاد زندگی کنیم.

یه روز یه رشتیه، اسمش میرزا کوچک خان بود، میرزا کوچک خان جنگلی؛ برای مهار کردن گاو وحشی قدرت مطلقه تلاش کرد، برای اینکه کسی در این مملکت ادعای قدرت نکنه؛ آنقدر جنگید تا جانش را فدای سرزمینش کرد.

یه روز یه لره بود، کریم خان زند، ساده زیست، نیک سیرت و عدالت پرور بود و تا ممکن می‌شد از شدت عمل احتراز می کرد.

یه روز ما همه با هم بودیم..، ترک، رشتی، لر و اصفهانی، تا اینکه یه عده رمز دوستی ما رو کشف کردند و قفل دوستی ما را شکستند ..؛

حالا دیگه ما برای هم لطیفه می سازیم، به همدیگه می خندیم! و اینجوری شادیم ...!، این از فرهنگ ایرانی به دور است. آخه این نسل جدید نسل قابل اطمینان و متفاوتی هستند پس با هم بخندیم نه به همدیگر.

منبع : www.artbook.ir



ایرانی آبادتر

نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

اقتصاد پویا از ویژگیهای خوب هرکشوری است ، داشتن صنایع

گوناگون قدرتمند ، فناوریهای جدید و علوم بروز شده و کارآمد

از خواسته های همه ملتها و از آرمانهای تمامی دولتها و کشورها

ست و تک تک افراد یک جامعه نسبت به اهداف و آرمانهای آن

جامعه مسئول و در برآورده ساختن آن اهتمام می ورزند ، به

روشنی قابل درک است که اگر کشوری و ملتی بخواهد دارای

اینچنین سیستم و امکاناتی گردد باید ساختار و زیر بنایی مستحکم

و مستقل مربوط به فرهنگ خود و جامعیت درونی پایه گذاری کند.

مستقل نه به این معنی که از تجارب و سرمایه های خارجی

استفاده نکند ، اما باید به گونه ای باشد که در کنار آن کاملا به

منافع خود مسلط و به آن اشراف داشته باشد و رشد و عزت را در

سایه آن می توان جستجو کرد .اگر در سرمایه گذاری صرفا چشم

به دستان بیگانگان باشد و خود هیچ نداشته باشد آنوقت است که به

راحتی پایمال خواست آنها می شود .هیچ ملتی رفاه و تامین را در

کنار منت و دست درازی به سوی بیگانه نمی پسندد و این به معنای

قطع روابط با دنیا نیست ، اگر حقی وجود دارد باید برای تمام

کشورها به یک نحو باشد . شرف تنها به سیر شدن شکم و راحتی

دنیوی نیست ! که البته هر ملتی نیازمند آن است ، نیازمند آنکه در

 رفاه باشد ، نباید فراموش کرد که به هر قیمتی باید علم را بدست

آورد و از تجارب دیگران بهره برد و بتوان در کشوراز سرمایه

گذاری های خارجی استفاده کرد ، اما لذت اینکه خود انسان نتیجه

زحماتش به ثمر بنشیند و بعد از آن قدرتمند شود را با هیچ چیز

نمی توان مقایسه کرد ، به امید روزی که با همت و کار مضاعف

ایرانی آبادتر از گذشته بسازیم . . .

                                  



تو با ارزشی

نظر

سخنران معروفی در مجلسی که دویست نفر در آن حضور داشتند ،یک اسکناس صد دلاری را از جیبش بیرون آورد و پرسید :((چه کسی مایل است این اسکناس را داشته باشد ؟)) دست همه حاضران بالا رفت .

سخنران گفت: بسیار خب من این اسکناس را به یکی از شما خواهم داد ، ولی قبل از آ می خواهم کاری بکنم ! سپس در برابر نگاه های متعجب حاضران ، اسکناس را مچاله کرد و باز پرسید : چه کسی مایل است این اسکناس را داشته باشد ؟

باز دستهای حاضرین بالا رفت ! این بار مرد اسکناس مچاله شده را به زمین انداخت و چند بار آن را لگدمال کرد وبا کفش خود « را روی زمین کشید ، بعد دوباره اسکناس را برداشت و پرسید: خب حالا چه کسی حاضر است صاحب این اسکناس شود ؟

باز دست همه بالا رفت ! بالاخره سخنران گفت : (( دوستان با این بلاهایی که من سر اسکناس آوردم ، از ارزش اسکناس چیزی کم نشد و همه شما خواهان آن هستید . در زندگی واقعی هم همینطور است . ما در بسیاری موارد با تصمیماتی که می گیریم یا با مشکلاتی که رو به رو می شویم ، خم می شویم ، مچاله می شویم و خاک آلود می شویم و احساس می کنیم که دیگر پشیزی ارزش نداریم . ولی اینگونه نیست و صرفنظر از اینکه چه بلایی سرمان آمده است ، هرگز ارزش خود را از دست نمی دهیم و هنوز برای افرادی که دوستمان دارند آدم پر ارزشی هستیم !

شما چطور؟ ارزش شما بیشتر است یا آن اسکناس صد دلاری مچاله و لگد مال شده ؟!

 

منبع : ماهنامه کوچه ما